+93-747-159-153 — pphs1394@gmail.com
مزه دود

مزه دود

July 3, 2019

ادبیات کودک و نوجوان در جهان یک ژانر مهم ادبی است. فراتر از جنبه‌ی ادبی، جنبه‌های آموزشی دارد. این جنبه‌های آموزشی در شعر و داستان کودک و نوجوان، در نقاشی کودک و نوجوان و در فیلم‌های کودک و نوجوان بازتاب پیدا می‌کند. کودک و نوجوان با این هنر، که مطابق بینش و شناخت‌اش تهیه شده‌است، درست آموزش می‌بیند و درست پرورش و تربیه می‌شود؛ مهم‌تر از همه خلاقیت و ذوق کودک و نوجوان نیز شکوفا می‌شود.

در کشورهای دیگر، نهادهای دولتی که زیرمجموعه‌ی وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ استند و نهادهای غیر دولتی با کارشناسان و متخصاصان ادبیات کودک و نوجوان در این راستا فعالیت می‌کنند تا هرچه بهتر و بیشتر به تولید ادبیات و هنر برای کودک و نوجوان بپردازند. نمایشگاه‌ها، کتابخانه‌ها و پارک‌هایی وجود دارند که ویژه‌ی کودکان و نوجوانان استند و فقط برای کودکان و نوجوانان خدمات ادبی، فرهنگی و سرگرمی ارایه می‌کنند.

اما متاسفانه در افغانستان هنوز ادبیات کودک و نوجوان در سیاست‌گذاری فرهنگی و آموزشی ما جایگاهی ندارد؛ بهتر است بگویم که ما هنوز به اهمیت ادبیات کودک و نوجوان پی نبرده‌ایم؛ زیرا هنوز فکر می‌کنیم که کودک و نوجوان چه نیاز به ادبیات دارد؛ خیال می‌کنم کودک و نوجوان نادان و نفهم است و باید همیشه دستش را بگیری، تهدید و تنبیه‌اش کنی تا به خود آسیب نرساند.

منظور این است‌که هنوز دیدگاهِ ما درباره‌ی کودک و نوجوان اصلاح نشده؛ از شناخت کودک و نوجوان بنابه آموزش و روان‌شناسی مدرن آگاه نیستیم. این ناآگاهی حکومت و جامعه از شناخت مدرن کودک و نوجوان باعث شده که نصاب آموزش و پرورش در وزارت معارف، اصلاح نشود و سیاست‌گذاری آموزشی و فرهنگی حکومت نسبت به کودکان تغییر نکند. واقعیت این است‌که ناآگاهی ما از شناخت آموزشی مدرن کودک و نوجوان، مساله و معضلی بزرگ آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و بشری می‌تواند باشد.

من متخصص ادبیات کودک و نوجوان نیستم، اما چند سال است به عنوان درگیری فردی و شخصی به این مساله درگیر بوده‌ام و نصاب آموزشی را مرور کرده‌ام، به کتابخانه‌ها سر زده‌ام و شیوه‌ی تدریس معلمان را در مکتب‌ها دیده‌ام؛ متوجه شده‌ام که از اساس رویکرد آموزشی ما درباره‌ی کودک و نوجوان اشتباه است. معلمان ما شناخت آموزشی درست از تدریسِ کودک و نوجوان ندارند، هنوز کودک و نوجوان برای یادگیری، توسط معلمان تنبیه و توهین می‌شوند. کودکانی‌که افتادگی ذهنی و… دارند، برای آنها شیوه‌ی تدریس ویژه درنظر گرفته‌ نمی‌شود و… .

سخن گفتن در این باره (ادبیات و آموزش کودک و نوجوان) زیاد است‌که باید به صورت تخصصی و کارشناسانه مطرح شود. از آنجایی‌که این یادداشت درباره‌ی ادبیات داستانی نوجوانان نوشته می‌شود؛ خواستم اشاره‌ای به مساله و معضل نظام آموزشی و ادبیات کودک و نوجوان داشته‌باشم تا این معضل مورد توجه قرار بگیرد.

هنگامی‌که این داستان‌ها را انتشارات مقصودی به من فرستاد تا یادداشتی برای کتاب بنویسم؛ متوجه شدم که این داستان‌ها را نوجوانانی نوشته‌اند که دانش‌آموزان لیسه‌ی «پگاه» استند. مهم‌تر از همه نویسنده‌ی اکثر داستان‌ها دختران استند که فقط در این میان یک داستان از یک پسر است. واقعا دچار شعف و تعجب شدم. چرا دچار شعف و تعجب شدم؟ برای این‌که ما در تاریخ و ادبیات خود به تعداد این نوجوانان دختر که در این کتاب داستان نوشته‌اند، داستان‌نویس زن نداریم. خوشبختانه در یک لیسه، این‌همه نویسنده‌ی دختران نوجوان داریم. حقیقت این است‌که تعجب‌برانگیز و تحسین برانگیز است. این دختران و این لیسه با انجام این کار شان باید بسیار ویژه، تحسین و تشویق شوند تا عملکرد شان برای نظام آموزش و پرورش الگو قرار بگیرد.

داستان‌ها را که مرور کردم از نظر شیوه‌ی داستان‌نویسی و عناصر داستانی نیز بی‌عیب و در سطحی ادبی مناسب و خوب قرار دارند. جوانانی‌که این داستان‌ها را نوشته‌اند، معلوم می‌شود که همه آموزش‌دیده‌اند و ادبیات داستانی و روایت‌گری را خیلی خوب یاد دارند. محتوای داستان‌ها نیز به زندگی انسان و نوجوان افغانستانی ارتباط می‌گیرد. زندگی افراد از چشم‌انداز نوجوان روایت شده‌است. امید، آرزو و رنج نوجوانان را در کشور ناآرام و جنگ‌زده‌ی افغانستان و به‌یژه در شهر کابل نشان می‌دهد.

جدا از نگاهِ فنی و محتوایی به داستان‌ها؛ واقعیت این است‌که نوشتن این‌همه داستان توسط نوجوانان، موفقیتی بزرگ برای ادبیات داستانی کودک و نوجوان در افغانستان است‌. مهم‌تر از همه این‌که تولیدکننده‌ی این داستان‌ها خود نوجوانان استند. معمولا ادبیات کودک و نوجوان را کارشناسان ادبیات کودک و نوجوان که بزرگسال استند تولید می‌کنند تا کودک و نوجوان آن را مصرف کنند؛ این‌که خود نوجوانان در جایگاهِ تولیدگر ادبیات کودک و نوجوان قرار می‌گیرند و ادبیات تولید می‌کنند، چنین کاری واقعا فوق‌العاده و قابل تحسین و تشویق است.

من این مجموعه‌داستان نوجوانان را رخدادی در ادبیات به ویژه در ادبیات کودک و نوجوان می‌دانم که در ادبیات کودک و نوجوان افغانستان بی‌پیشینه بوده‌است. بنابراین این اثر هرچه زودتر، البته با ویرایش و خدمات ویژه‌ی طبع و نشر ادبیات کودک و نوجوان چاپ شود تا به عنوان نخستین داستان‌های ادبیات کودک و نوجوان مورد توجه قرار بگیرد و راه را برای ادبیات کودک و نوجوان در نظام آموزشی و سیاست‌گذاری فرهنگی حکومت باز کند تا در سال‌های آینده، شاهد رونق و نهادینه‌شدن ادبیات کودک و نوجوان باشیم.

یعقوب یسنا