+93-747-159-153 — pphs1394@gmail.com
حکمت

روایت یک تدبیر ۲

May 20, 2020

اویس حکمت، آموزگار علوم اجتماعی در پگاه

«ما سرگرم تماشای یک فیلم نیستیم: داریم، همگی با هم، فیلم‌نامه‌ای را تا آخر می‌نویسیم.»

پیتر سی بِیکِر: The Guardian, 31 March 2020

بخش دوم: فیلم‏نامه‏‌ی عصر کرونا

از همان ساعات نخست که رخصتی پایان سال را آغاز کرده بودیم، اظهارنظرهایی در باب موضوع رخصتی ماه حمل در گروه تلگرامی پگاه، آغاز شد. نگرانی‏‌ها، طرح‌‏ها، پیشنهادات و راه‏‌حل‏‌های از سوی همکاران به صورت اجمال و توأم با نگرانی مطرح می‏‌شد. چیزی که همه به آن باورداشتیم این بود که پگاهیان دست روی دست نخواهند گذاشت. ما تماشاگران فیلم نه، بلکه می‌‏توانستیم از نویسندگان فیلم‌‏نامه‌‏ی عصر کرونا باشیم.

نوشتن فیلم‌‏نامه‌‏ی عصر کرونا، از روز ۲۹ حوت آغاز شد. معلمان و کارمندانی که در کابل بودیم، از سوی معاونت تدریسی، به مکتب فراخوانده شدیم. جلسه‏‌ی فشرده و ترینینگ کوتاه دایر شد. حبیب‏الله ماهر، مدیر لیسه پگاه، مصوبات جلسه هیئت مدیره پگاه را با اشتراک‏‌کنندگان در میان گذاشت. آقای ماهر طبق تصمیم هیئت مدیره مکتب‌‏های پگاه، از شروع درس‌‏ها، بدون اتلاف وقت، خبر داد. به این ترتیب درس‌‏ها از سوم حمل ۱۳۹۹ خورشیدی باید آغاز می‌‏شد ـ که شد. چون تدریس حضوری ممنوع بود، باید تدابیری برای تدریس غیرحضوری یا راه دور، روی دست گرفته می‌‏شد.

آموزش راه دور، به چند ابزار اساسی نیاز دارد. برق و انترنت به عنوان زیرساخت اساسی در تدریس غیرحضوری، ضرورت اولی محسوب می‌‏شود. هم‏چنان اپلیکشن‌‏هایی که درس‌‏ها در آن بارگذاری می‌‏شود تا در دسترس دانش‌‏آموزان قرار گیرد، به عنوان ابزار ارتباط بین معلم و دانش‏‌آموز، ضروری است. علاوه براین‌‏ها، وسایلی مانند گوشی‏‌های هوشمند، لبتاپ، تبلیت/آیپت و صفحه نمایش الکترونیکی، از جمله مواد مورد نیاز در تدریس راه دور است. در مورد تمام این‏ها صحبت صورت گرفت و توضیحاتی ارایه گردید.

آقای نجیب سروش، مدیر فرادرس پگاه، سه اپلیکشن را برای بارگذاری درس‏‌ها پیش‏نهاد داد. اپلیکشن گوگل‌‏کلاس‏‌روم-که قبلا در گروه تلگرامی توسط عارف فهیم مدیر دیپارتمنت ساینس لیسه پگاه معرفی شده بود-، اپلیکشن زوم و تلیگرام، نرم‏‌افزارهایی بودند که اکنون در دسترس ما بودند. گروه‌‏های تلگیرامی از سال‌‏های قبل در دست‏رس تمام خانواده‌‏ها و معلمان قرار داشت. چنان‏که در سال گذشته نیز موضوعات درسی، کارهای خانگی و برخی مسائل مرتبط با آموزش و پرورش از طریق این گروه‌‏های تلیگرامی با خانواده‌‏ها شریک ساخته می‌‏شد. اپلیکشن زوم، چنان‏که آقای سروش توضیح داد، مزایا و قابلیت‌‏های خوبی برای تدریس غیرحضوری داشت؛ اما چیزی که اندک نگرانی خلق می‌‏کرد، پیچیدگی آن بود. به احتمال زیاد، خانواده‏‌ها و دانش‌‏آموزان در جریان استفاده از آن، دچار مشکلاتی زیادی می‏‌شدند. از جانب دیگر، این اپلیکشن بیشتر در تدریس آنلاین به صورت «هم‏زمان» مورد استفاده قرار می‌‏گیرد؛ که با توجه به وضعیت برق و انترنت در کابل، جریان کار را دشوار می‌‏ساخت. سومین اپلیکشن، گوگل‌‏کلاس‌‏روم بود. آقای سروش با مقایسه زوم و گوگل‌‏کلاس‌‏روم، دومی را ترجیح داد. در ادامه، آقای میرزاحسین فرهنگ، معلم کمپیوتر در لیسه پگاه، ترینینگی در مورد چگونگی استفاده از اپلکشن گوگل‏‌کلاس‌‏روم برای همکاران ارایه داد. در پایان توافق شد درس‏‌ها از طریق گوگل‏‌کلاس‌‏روم و گروه‌‏های تلیگرامی در اختیار دانش‌‏آموازن قرار داده شود.

در جریان روزهای رخصتی سال نو، برای خانواده‏‌ها، دانش‌‏آموزان و معلمان آگهی داده شد تا از شروع درس‌‏ها و لوازم آموزش غیرحضوری، باخبر باشند. اطلاعیه در صفحات فیسبوک مکتب‌‏های پگاه، گروه‌‏های تلگرامی صنوف، و کانال عمومی لیسه  منتشر شد. تقسیم اوقات دروس غیر حضوری در گروه تلگرامی خانواده پگاه و گروه‏‌های تلگرامی صنف‏‌ها شریک ساخته شد. آقای میرزاحسین فرهنگ، یک کلیپ آموزشی برای شیوه‏‌ی استفاده از اپلیکشن گوگل‏‌کلاس‌‏روم ثبت کرد و از طریق گروه‏‌های تلگرامی‏ در دسترس تمام خانواده‏‌ها و دانش‏‌آموازن قرار داده شد.

سوم حمل سال ۱۳۹۹ خورشیدی فرارسید. حالا از «بیم بلا» برآمده بودیم و در «بین بلا» قرار داشتیم. تدریس غیرحضوری برای من تجربه کاملا جدید و ناشناخته بود. هم موجب دلهره و اضطراب بود و هم هیجان‏‌برانگیز. همه‌‏ی همکاران ما وضعیت مشابه داشتند. من قبل از شروع درس‌‏ها، در مورد تدریس غیرحضوری جست‏‌وجوهایی در گوگل انجام دادم. متوجه شدم که ما از برکت تاریخ پنج‏‌هزارساله‌‏ی این ملک، در «گوش فیل» خواب بوده‌‏ایم. تنها در ایران، پیش از کرونا و در شرایط کاملا عادی، بیشتر از ۲۲ هزار دانش‏جو و دانش‏‌آموز، از تدریس غیرحضوری استفاده می‌‏کرده اند. در بسیاری از کشورها، از دو دهه بدین‌سو تدریس آنلاین و آموزش غیرحضوری، یک تجربه عادی و پذیرفته شده بوده است. اما برای ما این تجربه سوغات کرونایی بود.

در اولین روز آموزش غیرحضوری، وقتی درس را در گوگل‌کلاس‌‏روم یکی از صنف‌‏ها بارگذاری کردم، دیدم فقط سه دانش‏‌آموز عضویت گرفته بودند. در یک صنف مجازی، بیشتر از ده معلم، و کمتر از نصف این رقم، دانش‌آموز وصل بودند. اما با گذشت هر روز، بر این شمار افزود می‌‏شد. در جلسه بعدی وقتی وارد همین صنف شدم، دیدم ۴۷ نفر دانش‌‏آموز در کلاس مجازی ما اشتراک داشتند. این امر، خرسند‏کننده و نویدبخش بود. گروه‌‏های تلیگرامی نیز هر روز مزدحم‌‏تر می‌‏شدند. پرس‏‌وجوهای دانش‏‌آموزان و خانواده‌‏ها در حال افزایش بود. کلیپ‌‏های درسی را برای خانواده‌‏ها و دانش‌‏آموزان می‌‏فرستادیم و برعکس، گزارش فعالیت‏‌ها و کارهای خانگی دانش‌‏آموزان را دریافت می‌‏کردیم. به سوالات پاسخ می‌‏دادیم و در صورت لزوم، رهنمایی‌‏هایی از راه دور انجام می‌‏شد.

روزهای نخست، توأم با سردرگمی، چالش و گاها صحنه‌‏های خنده‏‌دار سپری می‌‏شد. یکی از هم‏کاران ما، پیام شروع سال را در ستون تکالیف درسی بارگذاری کرده بود و به زعم خود سال نو را برای خانواده‏‌ها و دانش‏‌آموزان تبریک گفته بود. اما کمپنی گوگل، ایمیل‌‏هایی که حاوی تکالیف درسی بود، به خانواده‌‏ها منتقل کرده بود. هم‏کار دیگر ما، کلیپ درسی خود را در بخش کمنت یک درس دیگر پُست کرده بود. شاید دانش‌‏آموزان برای یافتن آن یک عالم سرگردانی کشیده بودند. ثبت کلیپ‌‏ها در خانه، یک معرکه‌ شده بود که اعضای خانواده‌‏های معلمان هم در آن درگیر بودند. گاهی دردسر، گاهی همکاری، گاهی بهانه‌‏ی خنده و متلک و گاهی هم عامل سردرگمی می‌‏شد. در جریان ثبت کلیپ‌‏های صوتی صدای سبزی فروشانی کوچه‏‌گرد، گاهی روشن‏‌تر از صدای ما ثبت می‏‌شد. معلمان، با صد عذر و زاری، اطفال خود و یا اعضای خانواده را قناعت می‏‌دادند که در جریان ثبت کلیپ مزاحم شان نشوند. یکی از همکاران می‏‌گفت، به دخترم باج می‌‏دهم تا در وقت ثبت کلیپ مزاحمم نشود. تا هنوز با یک یک چاکلت قناعتش را حاصل کرده‏‌ام، ولی ظاهرا او هم دارد مثل طالبان کرام مرا ناگزیر دیده، هر روز زیاده‌‏خواه تر شده می‏‌رود.

… ادامه دارد

0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
0
Would love your thoughts, please comment.x
()
x