+93-747-159-153 — pphs1394@gmail.com
photo_2021-01-28_12-39-37

حس دلخوشی من

January 28, 2021

حس دلخوشی من

صدای اصابت چیزی به پنجره از خواب بیدارم می کند از تخت خواب بلند می شوم. به پنجره نگاه می کنم نفس های باران پنجره را خیس و مه آلود کرده بود.

با گام های آهسته کنار پنجره می روم و آن را باز می کنم. سرم را از پنجره بیرون می کشم. قطره های باران مثل مروارید برزمین فرود می آیند. روی زمین کوهی از مرواریدها درست شده است. دستانم را به پذیرایی باران دراز می کنم. همان لحظه حسی در دلم موج می گیرد. این طور حس می کنم که این باران خوشی است؛ چون وقتی روی دستانم فرود می آیند، دستانم حس خوشایندی به خود می گیرد. قطره های باران همچون مروارید برق می زنند. در هر قطره باران لبخندی غنچه زده است.

کم کم باران تندترمی شود. با خود فکر می کنم قطره های باران بر دیگدان جنگ، آب محبت می ریزد و زبانه های آن را خاموش می کند. خیلی خوشحالم، اما علتش را نمی دانم. فکر می کنم باران خوشی است که دارد بر سرزمین من می بارد. از موهایم آب می چکد؛ انگار روی موهایم سیلاب آمده باشد؛ یا هم مثل کوهی که از آن آبشاری جاری باشد. باران موهایم را تر کرده است و دست مهربانی اش را با ناز بر گونه هایم می کشد. دوباره سرم را به داخل می کشم و پنجره را می بندم. به اتاق دیگر می روم تا موهایم را خشک کنم. بعد از چند لحظه دوباره به اتاق خودم بر می گردم. باران بند آمده است. برای آخرین قطره های باران دست تکان می دهم و دوباره نگاه های منتظر آمدن را تحویل باران می دهم. به امید دیدار بعدی خداحافظی می کنم. در عمق نگاهم حسی دیده می شود که بی صبرانه منتظر ملاقات بعدی باران است. امروز روز حس خوشی دارم!

ملکه محمدی، صنف پنجم

0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
0
Would love your thoughts, please comment.x
()
x