
پگاه پرواز ۳
قوس ۴, ۱۳۹۹
نگاشتن، نگارهی خودی و پله زنیِ منِ آدمی و باز خوانی آدمیت آدمی است. این امر را اگر در مرکز زیبابینی و زیبااندیشی قرار دهی، هنر انتزاع و نسیم وزندهای زیبایی است. هر واژه با زجر عظیم فکری تجسم یافته و تولد مییابد. در نخست برای نویسنده لذت اشباع ناپذیری را خلق میکند. نویسنده تا حد با خودش پیچ و تاب میخورد که در زمینه بیان و انگارهی زبانی غیر قابل شکل دهی است. نویسنده در حضور ماه نوی این حضور متبلور شده اش، جرقه جرقه به شطح میرسد و این دمادم نوایِ فرا حضور را تجربه می کند. بعد از هر کسالت و احساس نبودنش دوباره رجعتش به فرزند هنرش قامت بودنش را راست میکند که این خود هنر جاویدانگی است.
از فرازگاه نگاه ادبی، نوشتن دست زدن برای رهایی و رسیدن به دنیایی است که آنجا خودی خود آدمی در اصل تفردش پیدا میشود. این دیگر پهلویی خودش را دارد و چند و چونش در این زمینه نمیگنجد. میبایست با حضور تجربه آن را حس کرد و الا سخن گزافه است. نوشته را که خود فراورد و مصداق یک فکر را میرساند در نظر میگیریم. هر واژه زبان گویایی رهیدن است. هر جمله هادی راستیدن و رستن از بیهویتی و رکود آدمی در تهی حضور خودش است. در نوشتن است که آدمی به معنای ویژه قایم به ذاتش است و درهمان عالم خودش با تمام خود بودنش خود ورزی میکند. این خود ورزی فردی نویسنده در متن تبدیل به من جمعی و در معنای اصالت آدمی قابل بازخوانی و مفهوم است.
در این زمینه، با نگاه متنی در «پگاه پرواز» تمام آن هویت هستی انگارانه را میتوانیم جست و جو کرد و مورد مداقه قرار داد. می توانیم همان من جمعی را در آن بیابیم. رگههای تهاجم بسا خود فراموشی و خود ستیزی را در آن بیابیم. هر واژه، تقلایی است برای رهیدن. برای نه گفتن به آنچه که بیچارگی این زمان و بیچاره ماندن آینده را رقم میزند در آن زنده است. همه توانسته راه رهایی را به تصویر بکشند و یا هریک روزنهی اندیشیدن را گشوده است؛ تا دیگران در آن آزادی ورزی کنند.
«پگاه پرواز» از گفتهی زبانی نشانگر فربهیت زبان پارسی است. دست و پا زدن برای تفکر است. در زبانی که تفکر به مفهوم اصلی اش در گرداب سطحی انگاری منگُل شده اند. با تفکر و فراوردهای فکر هر زبان مقتدر و ماندگار میشود. زبانی که از تفکر و انتزاع باز ماند راهش به انقراض منتهی خواهد شد. درست در حاشیهی جهان قرار خواهد گرفت. زبان حاشیهای انسان حاشیهای را شکل میدهد. انسان ضعیف و درمانده در زبان ضعیف و درمانده زیست دارند. «پگاه پرواز» از دیدگاهی جان تازه همان یک روش و راهی است برای نجات از حاشیه رفتن آدمیان پارسی گو. نگاشتن تمرین خود عَرضهگی و آزادی ورزی است که این امر میمون درخشش یک آینده نیکو را می رساند.
از جانب دیگر «پگاه پرواز» یک فرصت است برای پگاهیان و برای هر کس که بخواهد از این فرصت استفاده کند. بیاید و قامت زند قامت بلند خودش را. بیاید خودش را انتزاع کند. جهانش را به بازخوانی بگیرد. طبیعتش را مطالعه کند. هستی را در ذهنش مورد مداقه قرار داده و هستی انگاری کند. با کاروان جاودانهی فکر یک جا شده و راه رهایی را جویا شود. در درد آبادی که نفس زندگی بسیار تنگ است، کسالت یک تاریخ دارد آرامش و زندگی لذتمند مان را تلنگر میزند. پگاه پرواز فرصتی برای ابراز وجود و آزادی است.
محمد امان مهریار
کابل، بهار ۱۳۹۸
Leave a Reply