ادبیات نوجوان
دسته گلی در باغچه زندگی
May 8, 2021
روی تکه چوبی نشسته ام. پاهایم را با فکر پریشان این طرف و آن طرف حرکت می دهم. سرم را
قلب های سرد
April 25, 2021
در حالی که می دوید، شاخه های بلند ساقه گندم را نیز از مقابلش کنار می زد تا گونه های
زمزمه های باد
April 18, 2021
هوا سرد است. دمای بدنم پایین آمده است. سردی اتاق در سکوت، بغلم کرده است و من از ترس به
حس بزرگ شدن
April 15, 2021
در بهار سال ۱۳۹۵، درست پنج سال پیش از امروز، وارد لیسه پگاه شدم. پگاه آغاز روز، آغاز زندگی. با
برقص بانوگک من!
January 28, 2021
برقص برای خود دنیای زیبایی بساز وسط این ویرانی ها و زشتی ها. لبخند تو خورشید می شود برای کابلم
یک چشم دو ابرو
December 31, 2020
با دقت تمام قلم را روی کاغذ سفید می کشد. دستانش می لرزند، اما او اعتنایی نمی کند و به
کاش صلح واقعی بیاید
December 31, 2020
به کاغذ درشت و چار کنج شکل دار که تخم مرغ ها ردیف چیده شده بود نگاه می کند. فقط
ادامه خواهم داد…
December 19, 2020
بعد از مدتی طولانی همدیگر را می بینیم؛ اما او آن دوست قدیمی من نیست! نه چشمانش آن فروغ روزهای